امروز بیست و پنج آبان..
سلام دختر ناناز خودم ... ببخش که فرصت نمیکنم تند تند بیام خاطرات قشنگمون رو بنویسم... چند روزه سرما خوردی برای اولین بار... خیلی اذیت شدی گلم... پریشب تا خود صبح پلک رو هم نگذاشتی.. الهی مامان بمیره برات.... الانم زیر دست و پای منی ... میری زیر میز دوست داری وایستی... اما زیر میز که نمیشه گلم ... بابا هم که مثل همیشه خونه مادر جونه...راستی الان دست دست میکنی... چند ثانیه خودت تنها وابمیستی.... بزرگ شدی دخترم... و از همه مهمتر اولین کلمه رو گفتی .. ماما اینم چند تا عکس از این روزها... ...
نویسنده :
شهگل
21:06